مقدمه
پيشينه چرايي غيبت به قبل از تولد حضرت حجت باز مي‏گردد؛ زماني که فلسفه غيبت در ميان مردم مطرح و پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمه معصومين عليهم‏السلام در مقام پاسخگويي به آن برآمده‏اند.
هزاران سرّ نهان در نظام دين و برنامه‏هاي مترقي آن وجود دارد که درک هر يک، دلي دريا و چشمي بينا مي‏خواهد تا آنجا که همه پيامبران هم نمي‏توانند به تمام اسرار آگاه باشند.
غيبت ولي عصر عليه‏السلام از رازهاي بسيار پيچيده‏اي است که با ظهور او همه حقيقت روشن مي‏گردد. عبدالله بن فضل هاشمي مي‏گويد: امام صادق عليه‏السلام فرمود: حضرت صاحب‏الامر ناچار غيبتي خواهد داشت، به طوري که گمراهان در شک واقع مي‏شوند. سؤال کردم: چرا؟ فرمود: مأذون نيستيم علتش را بيان کنيم. گفتم: حکمتش چيست؟ فرمود: همان حکمتي که در غيبت حجت‏هاي گذشته وجود داشت، در غيبت آن جناب وجود دارد. اما حکمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمي‏شود، چنان که حکمت سوراخ کردن کشتي و کشتن جوان و اصلاح ديوار به دست حضرت خضر عليه‏السلام براي حضرت موسي عليه‏السلام آشکار نشد جز هنگامي که مي‏خواستند از هم جدا شوند. اي پسر
فضل! موضوع غيبت، سرّي از اسرار خدا و غيبي از غيوب الهي است، چون خدا را حکيم مي‏دانيم بايد اعتراف کنيم که کارهايش از روي حکمت صادر مي‏شود، گرچه تفصيلش براي ما مجهول باشد. [1] .
از اين حديث استفاده مي‏شود که علت اصلي و اساسي غيبت به دليل اينکه اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده، يا استعداد فهمش را نداشته‏اند، بيان نشده است.
در عين حال به مواردي از فلسفه غيبت در بعضي از روايات اشاره شده است که به صورت اختصار بيان مي‏کنيم:

آزمايش مردم
يکي از سنّت‏هاي الهي آزمايش مردم است. اين سنت در تمام امّت‏هاي گذشته نيز اجرا شده است. خداوند متعال در قرآن کريم مي‏فرمايد: «اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ يُتْرَکُوا اَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنَ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْکاذِبينَ» [1] ؛ «آيا مردم خيال مي‏کنند که همين که گفتند ايمان آورديم رها شده و ديگر امتحان نمي‏شوند. کساني را که قبل از آن‏ها بودند، آزمايش کرديم تا خداوند راستگويان و دروغ‏گويان را مشخص کند.»
با توجه به آيه فوق، خداوند متعال در هر زمان و دوره‏اي، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار مي‏دهد تا مؤمنين واقعي از متظاهرين به دين و ايمان مشخص شوند. امتحان الهي در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلي مردم آن زمان است. در دوران غيبت کبري، با غايب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پايداري نسبت به دين امتحان مي‏شوند تا منتظرين واقعي از غير واقعي تميز داده شده و هر کدام پاداشي در خور موفقيت در اين امتحان به دست آورند.
سدير مي‏گويد: در خدمت مولايمان امام صادق عليه‏السلام بوديم، امام عليه‏السلام روي زمين نشسته و عبائي بي‏يقه و با آستين کوتاه پوشيده بود، در آن حال مانند پدر فرزند مرده گريه مي‏کرد، آثار حزن از رخسار مبارکش نمايان بود و مي‏فرمود: آقاي من! غيبت هزاران سرّ نهان در نظام دين و برنامه‏هاي مترقي آن وجود دارد که درک هر يک، دلي دريا و چشمي بينا مي‏خواهد تا آنجا که همه پيامبران هم نمي‏توانند به تمام اسرار آگاه باشند، تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است.
آقاي من! غيبت تو براي هميشه مرا اندوهگين کرده مثل کسي که تمام بستگانش را يکي پس از ديگري از دست مي‏دهد و تنها مي‏ماند.
سدير مي‏گويد: از ناله‏هاي جانگداز حضرت، پريشان شده و عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! خداوند ديدگان شما را گريان نکند، براي چه اين قدر ناراحت و محزون هستي؟
امام صادق عليه‏السلام آه سوزناکي کشيد و [بدين مضمون] فرمود: «قائم ما غيبت طولاني کرده و عمرش طولاني مي‏شود. در آن زمان اهل ايمان امتحان مي‏شوند و به واسطه طول غيبتش شک و ترديد در دل آن‏ها پديد مي‏آيد و بيشتر، از دين خود برمي‏گردند.»

بيم از کشته شدن
زراره گويد: امام صادق عليه‏السلام فرمود: «براي حضرت قائم قبل از ظهورش غيبتي است.» پرسيدم: چرا؟ فرمود: «يَخافُ عَلي نَفْسِهِ الذِّبْحَةَ؛ بر جانش از کشته شدن مي‏ترسد.» [1] .
حضرت همواره در معرض کشته شدن بوده و هست؛ زيرا حکّام ستمگري که در طول دوران اسلامي حکم رانده‏اند (عباسيان، عثمانيان و غير آنان از کساني که به ويژه در خاورميانه حکومت نموده‏اند) بيشترين تلاش و کوشش خود را صرف پايان بخشيدن به زندگاني حضرت مهدي عليه‏السلام مي‏نمودند؛ خصوصا پس از آن که مي‏دانستند که حضرت مهدي عليه‏السلام همان کسي است که تخت‏هاي حکمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده، درهم خواهد شکست و همان کسي است که هستي ظالمان را نابود و از استيلاء آنان بر بندگان خدا و کشورها جلوگيري خواهد کرد.
هيچ يک از امامان معصوم به مرگ طبيعي از دنيا نرفتند، بلکه طاغوت‏هاي اين امّت آنان را شهيد کردند، با اين که مي‏دانستند بشارت‏ها و اخباري که راجع به حضرت مهدي عليه‏السلام وارد شده، درباره آنان (يازده امام عليه‏السلام) وارد نشده است. مثلاً درباره هيچ يک از ائمه عليهم‏السلام حتي يک حديث به اين مضمون وارد نشده که دنيا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام جهان حکم خواهد راند، و تمام وسايل پيروزي و ظفر براي وي فراهم خواهد آمد، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدي عليه‏السلام. با چنين خبرهايي، حکومت‏هاي جور و ستم در قبال شخصيتي بزرگ که مي‏خواهد حاکميت ظلم و ستم را از بين برده و حاکميت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند، دست روي دست نگذاشته و سکوت نمي‏کردند و همواره مترصد کشتن چنين انساني بودند.

آمادگي و استعداد مردم
قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشري همواره و در همه جا جاري است و عرضه مطابق تقاضا مي‏باشد. در غير اين صورت نظام زندگي به هم خورده و تعادل خود را از دست مي‏دهد. اين قانون تنها جنبه اقتصادي ندارد بلکه در مسائل اجتماعي نيز جاري است.
بدون تقاضا، عرضه بي‏فايده است. نياز به رهبر و پيشوا براي جامعه نيز از اين قاعده و قانون مستثني نبوده و در قالب استعداد و آمادگي مردم تحقق پيدا مي‏کند.
در دوران غيبت، مردم جهان به تدريج براي ظهور آن مصلح حقيقي و سامان‏دهنده وضع بشر، آمادگي علمي، آقاي من! غيبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است عملي و اخلاقي پيدا مي‏کنند. روش آن حضرت مانند روش انبياء و اولياء درگذشته نيست تا مبتني بر اسباب و علل عادي و ظاهري باشد، بلکه روش او در رهبري بر جهان بر مبناي حقايق و حکم به واقعيات، و ترک تقيه و... است، که انجام اين امور نياز به تکامل علوم و معارف و ترقي و رشد فکري و اخلاقي بشر دارد، به طوريکه قابليت براي حکومت واحد جهاني در راستاي تحقق احکام الهي فراهم باشد و جامعه بشري به اين مطلب برسد که هيئت‏هاي حاکمه با روش‏هاي گوناگون نمي‏توانند از عهده اداره امور برآيند، و مکتب‏هاي سياسي و اقتصادي مختلف دردي را درمان نمي‏کنند، اجتماعات و کنفرانس‏ها و سازمان‏هاي بين‏المللي و طرح‏ها و کوشش‏هاي آن‏ها به عنوان حفظ حقوق بشر نمي‏توانند نقشي را ايفاء کنند و از تمام اين طرح‏ها که امروز و فردا مطرح مي‏شود مأيوس شود.
وقتي اوضاع و احوال اين گونه شد و مردم از تمدن منهاي دين، معنويت و انسانيت، کنوني به ستوه آمدند و تاريکي و ظلمت جهان را فرا گرفت، ظهور يک مرد الهي در پرتو عنايت حق، مورد استقبال مردم جهان قرار مي‏گيرد. در اين شرايط پذيرش جامعه از نداي روحانيِ يک منادي آسماني بي‏نظير خواهد بود، زيرا در شدّت ظلمت و تاريکي، درخشندگي نور نمايان‏تر مي‏گردد.

خالي نماندن زمين از حجت
حضرت علي عليه‏السلام فرمود: «لا تَخْلُوا الاَْرْضُ مِنْ قائِمٍ بِحُجَّةِ اللّه‏ِ؛ هيچگاه زمين از کسي که قائم به امر الهي باشد خالي نخواهد ماند.»
از سنّت‏هاي دائمي الهي اين است که از آغاز آفرينش، بشر را تحت سرپرستي يک راهنما و رهبر قرا رداده است و براي هر قوم و ملتي رسولي فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهي بترساند و وصي و خليفه و جانشين و امام پس از او نيز همان سيره و روش پيامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهي نزديک کرده است.
امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «اگر در دنيا دو نفر وجود داشته باشند، يکي از آن‏ها امام و حجت خدا است.» [1] .
باز مي‏فرمايد: «آخرين کسي که از اين دنيا خواهد رفت امام است و او حجت خدا بر خلق است و بايد او آخرين نفر باشد که از دنيا مي‏رود، براي اينکه کسي بدون حجت و رهبر نماند تا با خداي احتجاج کرده، شکايت نمايد که تکليف خود را در دنيا نمي‏دانسته است.» [2] .
حضرت علي عليه‏السلام فرمود: «بدانيد زمين از حجت خدا خالي نمي‏ماند، ولي خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان آن‏ها را از ديدار او کور خواهد ساخت.» [3] .
با توجه به رواياتِ فوق و بررسي دوران زندگيِ امامان معصوم عليه‏السلام که هيچ کدام با مرگ طبيعي از دنيا نرفتند، اگر آخرين حجت الهي نيز غايب نمي‏شد و درميان مردم حضور عادي مي‏داشت، يقينا به سرنوشتِ امامان ديگر دچار مي‏شد، و مردم براي هميشه از فيض‏الهي محروم مي‏شدند. خداوند متعال با حکمت بالغه‏اش آخرين حجت خود را به وسيله غيبت حفظ و صيانت نموده تا زمين از حجت حق خالي نماند.

نداشتن يار و ياور
يکي از علت‏هاي غيبت امام زمان عليه‏السلام نبودِ انصار و اصحاب جهت ياري رساندن به آن حضرت است. از روايات مختلف اين نکته برداشت مي‏شود که نصاب ياران حضرت مهدي عليه‏السلام 313 نفر مي‏باشد که با تولد و رشد آن‏ها، يکي از موانع ظهور مرتفع مي‏گردد. انصار و ياران حضرت را مي‏توان به دو گروه تقسيم کرد:
1 ـ ياران خاص: که 313 نفر مي‏باشند و صفات و شاخصه‏هايي که در روايات ذکر شده، مربوط به آن‏ها مي‏باشد و در زمان ظهور و حکومت جهاني حضرت، تصديِ مناسب مهم حکومتي را به عهده دارند.
از حضرت علي عليه‏السلام روايت شده است که فرمودند: «ياران خاص قائم جوانند، بين آنان پيري نيست مگر به ميزان سُرمه در چشم و يا مانند نمک در غذا که کمترين مادّه غذا نمک است.» [1] .
از امام صادق عليه‏السلام روايت شده است که فرمودند: «مرداني‏اند که گويي قلب‏هايشان مانند پاره‏هاي آهن است. هيچ چيز نتواند دل‏هاي آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شک و ترديد سازد. سخت‏تر از سنگ هستند و....» [2] .
2 ـ ياران عام: نصاب معيني ندارند. در روايات تعداد آن‏ها مختلف و در بعضي از آن‏ها تا 10 هزار نفر در مرحله اوّل ذکر شده است که در مکه با حضرت پيمان مي‏بندند.
امام زمان عليه‏السلام با اين تعداد از ياران خاص و عام، قيام جهاني خود را شروع مي‏کند.

تعهد نداشتن نسبت به حاکمان جور
امام صادق عليه‏السلام فرمود: «يَقُومُ الْقائِمُ وَ لَيْسَ لاَِحَدٍ في عُنُقِهِ عَهْدٌ وَ لا عَقْدٌ وَ لا بِيْعَةٌ؛ [1]  قائم ما در حالي ظهور مي‏کند که در گردن او براي احدي عهد و پيمان و بيعتي نيست.»
برنامه مهدي موعود، با ساير ائمه اطهار عليهم‏السلام تفاوت دارد. ائمه عليهم‏السلام مأمور بودند که در ترويج و انذار و امر به معروف و نهي از منکر تا سر حد امکان کوشش نمايند، ولي سيره و رفتار حضرت مهدي عليه‏السلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم سکوت نکرده، با جنگ و جهاد، جور و ستم و بي‏ديني را ريشه‏کن مي‏نمايد.
اصلاً اين گونه رفتار از علائم و خصائص مهدي موعود شمرده مي‏شود. به بعضي از امامان که گفته مي‏شد: چرا در مقابل ستمکاران قيام نمي‏کني؟ جواب مي‏داد: اين کار به عهده مهدي ماست. به بعضي از امامان اظهار مي‏شد: آيا تو مهدي هستي؟ جواب مي‏داد: مهدي با شمشير جنگ مي‏کند و در مقابل ستم ايستادگي مي‏نمايد ولي من چنين نيستم. به بعضي عرض مي‏شد: آيا تو قائم هستي؟ پاسخ مي‏داد: من قائم به حق هستم، ليکن قائم معهودي که زمين را از دشمنان خدا پاک مي‏کند نيستم. از اوضاع آشفته جهان و ديکتاتوري ظالمين و محروميت مومنين شکايت مي‏شد، مي‏فرمودند: قيام مهدي مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمکاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنين و شيعيان هم به اين نويدها دلخوش بودند و هرگونه رنج و محروميتي را بر خود هموار مي‏کردند.
اکنون با اين همه انتظاراتي که مؤمنين بلکه بشريت از مهدي موعود دارند، آيا امکان داشت که آن جناب با ستمکاران عصر بيعت و پيمان ببندد که در صورت امضاء پيمان و بيعت ناچار باشد به عهد و پيمان خويش وفادار بماند و در نتيجه هيچ وقت اقدام به جنگ و جهاد نکند؛ زيرا اسلام عهد و پيمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.
از اين رو در احاديث تصريح شده که يکي از اسرار غيبت و مخفي شدن ولادت حضرت صاحب الامر عليه‏السلام اين است که ناچار نشود با ستمکاران بيعت کند تا هر وقت خواست، قيام کند و بيعت کسي در گردنش نباشد.
امام حسن مجتبي عليه‏السلام فرمود: «اِنَّ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ يَخْفي وِلادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلاّ يَکُونَ لاَِحَدٍ في عُنُقِهِ بِيْعَةٌ اِذا خَرَجَ؛ خداوند عز و جل ولادت او را مخفي مي‏کند و شخص او را از ديده‏ها پنهان مي‏سازد تا هنگامي که ظهور مي‏کند کسي را در گردن او بيعت نباشد.» [2] .




 

لینک ثابت

مقدمه
از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاکنون همواره دو جريان حقّ و باطل به موازات هم پيش‏رفته و کره خاک هيچ‏گاه از مصاف اين دو جريان خالي نبوده است. پيروان هر يک از حق‏مداران گذشته، همواره بسترسازان حق‏گرايان آينده بوده‏اند و حق گرايان آينده تداوم‏بخشان راه حق‏پرستان گذشته. وضعيت باطل‏پيشه‏گان و دورافتادگان از صراط مستقيم نيز بر همين منوال بوده است.
در اين ميان ارتباط حجتهاي الهي در تداوم‏بخشيدن به مسير صحيح هدايت و سعادت بشر بسيار عميق‏تر و محکم‏تر بوده است؛ چرا که هر نبيّ و وليّ الهي با در نظر گرفتن شرايط عصري که در آن به سر مي‏برد راه انبيا و اولياي الهي پيش از خود را تداوم مي‏بخشد. به عبارت ديگر همه انبيا و اولياي الهي چراغهاي نوراني هدايتند؛ منتهي هر کدام متناسب با شرايط زماني و مکاني خود به نور افشاني مي‏پردازند.
در فرهنگ اسلامي ائمه اطهار (ع) به عنوان جانشينان پيامبر اسلام (ص) همگي نور واحدند و هدف مشترکي را دنبال مي‏کنند. وجود هر يک از آنان همانند يک مشعل روشن يا عَلَم سرافراز، مسير صحيح و کامل هدايت را به بندگان خدا نشان مي‏دهند و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهي باز مي‏دارند. با اين همه ارتباط و پيوستگي بعضي از آنها با همديگر از ويژگي و خصوصيتي برخوردار است که از بررسي اين گونه از پيوندها مي‏توان با مراحل گوناگون چگونگي تداوم مبارزه حقّ و باطل و سرنوشت نهايي اين مبارزات و همينطور با بخشي از ريزه‏کاريهاي دقيق سنتهاي الهي و روند تحقق نهايي اهداف حياتبخش انبيا و اولياي الهي آشنا شد.
بدون ترديد پيوستگي و ارتباط امام حسين (ع) با آخرين حجت الهي حضرت بقيةاللَّه(ع) بسيار بارز و در خور تعمّق است؛ چرا که با بررسي ابعاد مختلف پيوند اين دو حجّت الهي به‏خوبي چگونگي فراهم شدن بستر حاکميّت احکام و ارزشهاي الهي در سرتاسر عالم مشخص مي‏شود. اين نوشته در پي آن است که برخي از پيوستگيهاي حضرت سيدالشهداء(ع) با موعود بزرگ جهاني حضرت مهدي (ع) را روشن سازد.

امام مهدي از تبار امام حسين
در مجموعه روايات منقول از پيامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها تصريح شده است که منجي عالم بشريت حضرت مهدي(ع) از نسل امام حسين(ع) است. از جمله روايت شده است که پيامبراکرم(ص) در يکي از روزهاي آخر عمر مبارکشان در حالي که دست‏شان را به شانه امام حسين(ع) گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا(ع) فرمودند:
مهدي اين امت از نسل اين فرزندم است. دنيا به پايان نخواهد رسيد مگر اين‏که مردي از اولاد حسين(ع) قيام کرده جهان را باعدل و داد پر سازد... [1] .
ايشان در جاي ديگر در ضمن معرفي ائمه اطهار(ع) مي‏فرمايند:
امامان بعد از من دوازده نفرند که نُه نفر از آنها از تبار فرزندم حسين(ع) است که نهمين نفرشان قائم است اين دوازده تن اهل بيت و عترت من هستند. گوشت آنها گوشت من و خون آنها از خون من است. [2] .
امير مؤمنان علي‏بن‏ابي‏طالب(ع) روزي به حضرت اباعبداللَّه(ع) فرمودند:
نهمين فرزند تو اي حسين، قائم آل‏محمّد(ص) است او دين خدا را آشکار ساخته وعدالت را در سرتاسر زمين حاکميّت خواهد بخشيد... [3] .
در اين باره خود امام حسين(ع) نيز مي‏فرمايند:
نهمين فرزند من، قائم به حقّ است خداوند به وسيله او زمين مرده را دوباره زنده خواهد ساخت و دين را حاکميّت خواهد بخشيد. او حق را برخلاف ميل مشرکان و دشمنان احقاق خواهد کرد. [4] .

تحقق اهداف عاشورا با قيام مهدي
امام حسين(ع) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنّت پيامبر اکرم (ص) و از بين بردن بدعتهايي که در نتيجه حاکميت بني اميّه در دين ايجاد شده بود قيام کردند و در طول مسير مدينه تا کربلا ضمن اشاره به انگيزه قيام شان فرمودند:
من به منظور ايجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا (ص) قيام کرده‏ام مي‏خواهم امر به معروف و نهي از منکر کنم و به همان سيره و شيوه مرسوم جدّم پيامبراکرم(ص) و پدرم علي‏بن‏ابي‏طالب(ع) عمل مي‏کنم. [1] .
آن حضرت در نامه‏اي به بزرگان قبايل بصره تصريح مي‏کنند:
من شما را به کتاب خدا و سنّت پيامبرش دعوت مي‏کنم. در شرايطي که اکنون ما زندگي مي‏کنيم سنت رسول خدا(ص) از بين رفته و به جاي آن بدعت و احکام و ارزشهاي غير اسلامي نشسته است مرا بپذيريد و به ياري من برخيزيد. شما را به راه ارشاد و رستگاري هدايت خواهم کرد. [2] .
از مجموعه اين گونه ازسخنان امام حسين (ع) اهداف والاي نهضت عاشورا به‏خوبي روشن مي‏شود که احياي قرآن، احياي سنت نبوي و سيره علوي، از بين بردن کج‏رويها، حاکم ساختن حق، حاکميّت بخشيدن به حق‏پرستان، از بين بردن سلطه استبدادي حکومت ستمگران، تأمين قسط و عدل در عرصه‏هاي اجتماعي و اقتصادي و... از جمله آنهاست.
از طرف ديگر وقتي اهداف قيام منجي عالم بشريت و ويژگيهاي حکومت جهاني آن حضرت را مورد بررسي قرار مي‏دهيم همين اهداف و انگيزه‏ها حتي با تعابير مشابه با تعابير به‏کار رفته در مورد نهضت حسيني قابل مشاهده است.
حضرت علي بن ابيطالب(ع) در توصيف سيره حکومتي امام مهدي(ع) مي‏فرمايند:
هنگامي که ديگران هواي نفس را بر هدايت مقدم بدارند او [مهدي موعود (ع)] اميال نفساني را به هدايت بر مي‏گرداند و در شرايطي که ديگران قرآن را با رأي خود تفسير و تأويل خواهند کرد او آراء و عقايد را به قرآن باز مي‏گرداند. او به مردم نشان خواهد داد که چگونه مي‏توان به سيره نيکوي عدالت رفتار کرد و او تعاليم فراموش شده قرآن و سيره نبوي را زنده خواهد ساخت. [3] .
امام باقر(ع) در روايتي مي‏فرمايند:
قائم آل محمّد(ص) مردم را به سوي کتاب خدا، سنّت پيامبر(ص) و ولايت علي بن ابي طالب (ع) و بيزاري از دشمنان آنان دعوت خواهد کرد. [4] .
امام صادق (ع) مي‏فرمايند:
حضرت مهدي(ع) تمام بدعتهاي ايجاد شده در دين را در سرتاسر جهان از بين خواهد برد و در مقابل، تک‏تک سنتهاي نبوي را به اجرا در خواهد آورد. [5] .
آن حضرت در جاي ديگر ضمن تصريح به اين حقيقت که امام مهدي(ع) بر طبق سيره و روش رسول اکرم(ص) عمل خواهد کرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنين مي‏فرمايد:
قائم آل محمّد(ص) به همان شيوه‏اي که پيامبر اکرم(ص) رفتار مي‏کردند رفتار خواهد کرد آنچه از نشانه و ارزشها و شيوه‏هاي جاهليت که باقي مانده‏اند از ميان برمي‏دارد و پس از ريشه کن کردن بدعتها احکام اسلام را از نو حاکميّت مي‏بخشد. [6] .
امام صادق(ع) در زمينه نوع قضاوت و داوري و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نيز مي‏فرمايند:
چون قائم ما قيام کنند در بين مردم به عدالت داوري خواهند کرد و در زمان او بساط ستم و بيداد از روي زمين جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب حقّي به حقّ خود دست خواهد يافت و احکام و ارزشهاي حيات‏بخش ديني در سرتاسر جامعه حاکميّت پيدا خواهد کرد. [7] .
نتيجه آن که علاوه بر مشترک بودن اهداف نهضت عاشورا با قيام امام مهدي(ع) در زمان حکومت جهاني حضرت ولي عصر (ع) بذرها و نهالهاي غرس شده در جريان قيام کربلا به بار خواهد نشست و به برکت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد و تمام اهداف انبياي الهي از آدم تا خاتم تحقق خواهد يافت و بشر طعم واقعي صلح و امنيّت و سعادت را خواهد چشيد.

مهدي منتقم خون امام حسين
يکي از القاب حضرت مهدي(ع) منتقم است. در توضيح علّت برگزيده شدن اين لقب بر آن حضرت مطالب زيادي در سخنان اهل بيت(ع) وارد شده است. از جمله در روايتي که از امام محمّدباقر(ع) نقل شده، وقتي از آن حضرت سؤال مي‏کنند که چرا فقط به آخرين حجّت الهي قائم گفته مي‏شود؟ آن حضرت در پاسخ مي‏فرمايند:
چون در آن ساعتي که دشمنان، جدّم امام حسين(ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتي در حالي که ناله سرداده بودند عرض کردند پروردگارا! آيا از کساني که برگزيده و فرزند برگزيده تو را ناجوانمردانه شهيد کردند در مي‏گذري؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحي فرستاد که: اي فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هرچند بعد از مدّت زمان زيادي. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امام‏حسين(ع) را به آنان نشان داد و پس از اشاره به يکي از آنان که در حال قيام بود فرمود: با اين قائم از دشمنان حسين(ع) انتقام خواهم گرفت. [1] .
در تفسير آيه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَليّه سلطاناً...؛ هر کس مظلومانه کشته شود ما براي ولي او تسلطي بر ظالم قرار مي‏دهيم»... [2]  از امام صادق (ع) روايت شده است که:
مراد از مظلوم در اين آيه، حضرت امام حسين(ع) است که مظلوم کشته شد و منظور«جَعَلنا لِوَليِّه سلطاناً» امام مهدي(ع) است [3] .
امام‏باقر(ع) نيز تصريح مي‏کنند:
ما اولياي دم امام حسين(ع) هستيم. هنگامي که قائم ماقيام کنند پي‏گيري خون امام حسين(ع) خواهد کرد. [4] .
در دعاي ندبه نيز به اين حقيقت با اين تعبير تصريح شده است:
أينَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربَلا.
کجاست آن عزيزي که پس از ظهورش خون شهيد مظلوم کربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت... [5] .
همچنين روايت شده است که حضرت مهدي(ع) پس از ظهور بين رکن و مقام براي مردم خطبه خواهد خواند و در مهم‏ترين قسمت خطبه به صورت مکرر با نهايت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسين(ع) را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:
اي مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشير انتقام الهي که همه ستمگران را به سزاي اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. اي اهل عالم! جدّم حسين بن علي(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را عريان در روي خاکها رها کردند. دشمنان از روي کينه توزي جدم حسين(ع) را ناجوانمردانه کشتند... [6] .
در حقيقت با اين گونه از عبارات نويد انتقام خون به ناحق ريخته امام حسين(ع) را به جهانيان خبر مي‏دهد...
و هم چنين به دلالت روايات فراواني شعار ياران امام مهدي(ع) پس از ظهور اين جمله بسيار الهام‏بخش است:
يالثارات الحُسَين(ع). [7] .
اي بازخواست کنندگان خون حسين(ع).
اين جمله اشاره به اين معنا دارد که هنگام انتقام خون پاک امام حسين(ع) فرارسيده است کساني که مي‏خواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون به‏ناحقّ ريخته حجّت الهي را بگيرند مهيا شوند.

مهدي هميشه به ياد حسين
از آنجا که امام حسين(ع) با تمام وجود همه توانمنديها و سرمايه‏هاي خود را ايثار کرد تا اسلام را از خطر اساسي برهاند؛ آخرين حجت الهي نيز تصريح دارند که همواره به ياد ايثارگري و فداکاريهاي آن حضرت هستند و شب و روز با يادآوري مصيبتهايي که بر ايشان روا داشته شد خون گريه مي‏کنند.
در بخشي از زيارت «ناحيه مقدسه» در اين باره مي‏خوانيم:
...اگر روزگار وقت زندگي مرا از تو [اي حسين(ع)] به تأخير انداخت و ياري و نصرت تو در کربلا در روز عاشورا نصيب من نشد، اينک من هر آينه صبح و شام به ياد مصيبتهاي تو ندبه مي‏کنم و به جاي اشک بر تو خون گريه مي‏کنم...
بدون ترديد اين قبيل از تعابير نهايت محبّت و دلبستگي حضرت مهدي(ع) رابه سيّد الشهداء (ع) نشان مي‏دهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه (ع) از جمله از طريق عزاداري براي آن حضرت را مورد تأکيد قرار داده و عمق فاجعه کربلا و جنايت بني اميه به اسلام و انسانيت را افشا مي‏کند.
حتي اين به ياد امام حسين(ع) بودن در عملکرد ساير ائمه اطهار(ع) نيز به چشم مي‏خورد؛ يعني آنها نيز در مواقع اشاره به فداکاريها و مظلوميتهاي امام حسين(ع) به گونه‏اي موضوع امام مهدي (ع) را مورد تأکيد قرار داده‏اند به عنوان مثال در دعاي ندبه امام صادق(ع) ياد سيّد الشهداء (ع) به همراه امام مهدي(ع) گرامي داشته شده است. در حقيقت شکايت شهادت جانگداز حضرت امام حسين(ع) به ساحت مقدّس حضرت بقيةاللّه(ع) شده است ودرخواست مي‏شود که به عنايت خداوند متعال هر چه زودتر زمينه ظهور فراهم شود بلکه هر چه زودتر مهدي موعود(ع) ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگيرند...و حتي به پيروان اهل بيت(ع) توصيه مي‏شود که در شب ميلاد امام عصر (عج) از زيارت امام حسين(ع) غافل نشوند.
البتّه اين موضوع به همين صورت در مورد امام حسين(ع) نيز مطرح است؛ يعني حضرت اباعبداللّه حسين(ع) نيز همواره به ياد مهدي موعود بوده‏اند. در دعاي روز ولادت امام حسين (ع) از امام مهدي (ع) ياد مي‏شود و در روز عاشورا و در زيارت عاشورا نام و ياد مهدي(ع) تسلي بخش قلب سوزان شيفتگان اهل بيت(ع) است.
مجموعه اين برنامه‏هاي حساب شده، پيوند عاشورا و امام حسين(ع) را با قيام جهاني امام مهدي(ع) هر چه بيشتر روشن مي‏سازند.
گذشته از همه آنچه بيان شد، طبق روايات بسياري که از حضرات معصومين(ع) نقل شده است در بسياري از مسائل جزئي نيز امام مهدي (ع) با امام حسين(ع) پيوستگيها و ارتباطات قابل توجهي دارند که از آن جمله است:
1. روز ظهور امام مهدي(ع) مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر (ع) روايت شده است:
قائم آل محمّد(ص) در روز شنبه که مصادف با روز عاشورا؛ يعني همان روزي که حضرت اباعبداللّه(ع) به شهادت رسيدند قيام خواهد کرد. [1] .
2. از مجموعه روايات به خوبي روشن مي‏شود همانگونه که امام حسين(ع) نهضت خود را از مکه آغاز کردند؛ يعني پس از خارج شدن از مدينه به مکه آمدند و از کنار بيت‏اللَّه قيام خود را به مردم خبر دادند و به سمت کوفه حرکت کردند، حضرت مهدي (ع) نيز از کنار بيت اللّه جهانيان را به بيعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حرکتهاي اصلاحي را تداوم خواهد بخشيد و در نهايت مقرّ حکومتي خويش را در کوفه قرار خواهد داد.
3. حتي طنين صداي امام مهدي(ع) همان طنين صداي امام‏حسين(ع) است. پيام مهدي(ع) همان پيام حسين(ع) است که فرياد مي‏زند:
اي مردم مگر نمي‏بينيد به حقّ عمل نمي‏شود و از باطل خودداري نمي‏گردد... امربه معروف و نهي از منکر کنار گذاشته شده است و احکام الهي و سنن پيامبر (ص) آشکار هتک مي‏شود و...
اين پيام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد که امام حسين(ع) در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعيت از حقّ و اعراض از بديها فرا خواندند:
إنّ صوت القائم يشبه بصوت الحسين(ع).
صداي [گيرا و دلنواز] قائم شبيه [طنين خوش] صداي اباعبداللّه(ع) است.
4. برخي از ياران حسين(ع) پس از رجعت در رکاب امام مهدي(ع) به ياري آن حضرت خواهند پرداخت و حتي برخي از فرشتگاني که جزء اصحاب امام‏حسين(ع) بوده‏اند در خدمت قائم آل محمّد(ص) خواهند بود و....
«أللّهمّ نرغب إليک دولة کريمة تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»



 

لینک ثابت
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 45 صفحه بعد

تمامی حقوق مادی و معنوی " مباحث آخرالزمان " برای " شهاب الدین میهن پرست " محفوظ می باشد!
طـرّاح قـالـب: شــیــعــه تـم